|
شهر من رودان / استان من هرمزگان دغدغه های یک شهروند از شهر و استان + عکس هایی از رودان و هرمزگان
| ||
|
با خبر شدیم دفتر حفاظت منافع آمریکا در ایران از سفارت سوییس به وزارت امور خارجه خودمان منتقل شده و مستقیما زیر نظر جناب دکتر ظریف اداره میشود. موضوعات مرتبط: پراکنده نیوز، مطالب خودم، طنز (سیاسی)، مطلب طنز برچسبها: وزارت امور خارجه, دفتر حفاظت منافع آمریکا, سفارت سوییس, دکتر ظریف [ چهارشنبه هفتم بهمن ۱۳۹۴ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
خبرنگار- اشتراکی شاعر: راشد انصاری (خالو راشد) دلم خوش است که نامم خبرنگار بُوَد دلم خوش است به پُر طمطراقی ِ شغلم میان ِ مردم و مسوول چون پُلی هستم (۲) بگو چه کار کنم با اجاره ی منزل به دست ِ مؤجر ِ بَد، بر سر ِ اجاره بها چه قول ها که نداده تعاونی مسکن(۴) ولی چه حیف که این خانه جز سرابی نیست کنون که فصل خزان است حال ِ فعلی ِ ما خبرنگار، خروسی است جنگی و نا ترس خبرنگار ِبسیجی به جز قلم ، کاغذ خبرنگار،که سی سال شغل او این است همیشه در پی ِ سوژه به هر کجا ویلان ز دست ِ خیل ِ طلبکار با دوی صد متر خبرنــگار ، نــگویـد تمـلقی عــمرا به رغم این همه اوصاف عاشق ِ کار است و جالب این که به دست ِ «دبیرِ» محترمش اگر چه کنترل این جا نمی شود سانسور اشارتی گذرا کرده ام به این حرفه اگر چه سخت و زیان آور است شغل ِ حقیر - - - - - - - -
۱-با همکاری محمد جاوید
موضوعات مرتبط: طنز (هرمزگان)، فرهنگی - اجتماعی، طنز (سیاسی)، شعر (طنز) برچسبها: روز خبرنگار, راشد انصاری, شعر طنز, شعر هرمزگان [ سه شنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۲ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
م.ر. سيخونكچي: خوبيد؟ خانواده چطورن؟ كوچولو بهتر شد؟ كلاً اوضاع چطوره؟! خدا رو شكر! حالا كه به سلامتي همه چي خوبه و تيم ملي هم رفته جام جهاني بد نيست بنشينيد و يك كم طنز بخوانيد! خب حالا وسط اين همه سوژه ريز و درشت از كجا شروع كنيم؟ بد نيست از همين تقلب بزرگي كه امسال انجام نشد آغاز كنيم. راستي چرا نظامي كه به راحتي چندين ميليون راي را 4 سال پيش جابجا كرد امسال نتوانست از عهده جابجا كردن چند صد هزار راي ناقابل بر بيايد؟ حتما شما هم متوجه شدهايد كه برخي افراد و رسانهها(بلكهم استوانهها!) چطور خود را زدهاند به آن راه و با خيال راحت دم از پيروزي چند دهم درصدي ميزنند و از سلامت انتخابات ميگويند و اصلا هم به روي خودشان نميآورند كه 4 سال قبل چطور دم از تقلب يازده ميليوني توسط همين دولت و همين شوراي نگهبان ميزدند! در باره آن تقلب چند ميليوني و اين سلامت چند دهم درصدي دلايل زير را ميتوان برشمرد، البته با عرض احترام به همه عزيزان جنبش سبزكي! 1. اصولاً
نظام انتخاباتي جمهوري اسلامي انقدر به تقلبهاي بزرگ عادت دارد كه دستش
به اين تقلبهاي هفت هشت دهم درصدي نميرود! اصلا افت دارد براي نظامي كه
مثل آب خوردن 11 ميليون راي را جابجا ميكند حالا بيايد دويست سيصد هزار
راي را عوض كند. به همين خاطر در اين انتخابات تقلب نشد! 2. در اين انتخابات تقلب شد اما به نتيجه نرسيد! يعني نظام باز هم خودش را براي تقلب 11 ميليوني آماده كرده بود و اين كار را هم انجام داد اما چون رأي هاي روحاني يازده ميليون و سيصد هزار تا بيشتر از 50 درصد بود، نهايتا باز هم سيصد هزار تا راي موند كه موجب شد روحاني در همان دور اول راي بدهد. بنابر اخبار واصله به همين دليل هم نهادهاي امنيتي نظام مامور شدند براي انتخابات بعدي مهياي تقلب يازده ميليون و سيصد هزارتايي شوند تا مثل ايندفعه ركب نخورند! 3. در اين انتخابات تقلب نشد چون اتفاقاتي افتاده بود كه نظام احساس كرد اگر بيشتر از اين تقلب شود، ديگر اوضاع خيلي خراب ميشود. چه اتفاقي؟ (ابتدا يه صلوات شادي روح روشنفكرترين زن ايراني بفرستيد تا بعد!) اگر در انتخابات قبل راي ندادن مردم لرستان به دامادشان آبروي نظام را برد و متقلبان را رسوا كرد، در اين انتخابات مردم خراسان به دو پسرشان راي ندادند و واقعا چه تقلبي از اين بالاتر! اين تقلب نه تنها بار ديگر نظريه «داماد لرستان-عروس آذربايجان» را اثبات كرد (يكبار ديگر يه صلوات شادي روح روشنفكرترين زن ايراني بفرستيد!) بلكه چون ايندفعه دو پسر از يك شهر راي نياوردند، نه تنها در اين انتخابات كه حتي در انتخابات بعدي هم از همين الان تقلب شده رفته پي كارش! به همين دليل نظام كه ديد پنبه اين انتخابات كه هيچ، پنبه انتخابات بعدي هم زده شده ديگر بيخيال تقلب چند دهم درصدي شد و گذاشت روحاني راي بياورد. بعله! در همين رابطه جمعي از بانوان روشنفكر ايران با انشتار بيانيهاي از سركار خانم محتشمي پور –همسر مصطفي تاجزاده- خواستند كه با توجه به عدم در دسترس بودن زهرا رهنورد و علاقهمندي شخصي ايشان به حضور در رسانهها، وي مسئوليت بنياد نظريه «داماد لرستان-عروس آذربايجان» را بعهده گرفته و مراحل تكميل اين نظريه را دنبال كنند، مخصوصا كه اين نظريه دوران جديدي به نام «پسران خراسان» هم وارد شده است! 4. اصلا اين شد دليل؟ كي گفته چون انتخابات سالم بوده پس توش تقلب نشده؟! اصلا مگه سالم بودن متضاد تقلب شدنه؟! مگه نميشه هم انتخابات سالم باشه و كسي كه راي آورده واقعا راي آورده باشه اما تو انتخابات تقلب هم شده باشه؟! چطور چهار سال پيش ممكن بود كه تو انتخابات هم مردم بخاطر پول و سيب زميني و سهام عدالت و... گول بخورن و برن به احمدينژاد راي بدن و هم اصلا نرفته باشن به احمدينژاد راي بدن و نظام با تقلب رايهاي اون رو بيشتر اعلام كرده باشه! اما تو اين انتخابات نميشه هم تقلب شده باشه هم انتخابات سالم باشه؟! بنابراين اصلا گول نخوريد و در عين حال كه از راي آوردن نامزد مورد نظر خوشحال هستيد، در متقلب بودن سيستم انتخاباتي در ايران هم ذرهاي شك نكنيد. همينه كه هست! خيلي هم گير بديد اصلا ميگم كي گفته يازده ميليون بيشتر از سيصد هزار رأيه ها! گفته باشم!
موضوعات مرتبط: فرهنگی - اجتماعی، طنز (سیاسی)، مطلب طنز برچسبها: انتخابات, انتخابات ریاست جمهوری, تقلب, طنز [ پنجشنبه سی ام خرداد ۱۳۹۲ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
با تلاش شبانهروزی دوستان و همکاران، متن سوالات و تصاویری که قرار است در مناظره بعدی نامزدهای انتخاباتی از آنها پرسیده شود، به دست ما رسید! مجری بعد از بخش اول: با هم قسمتهایی از فیلم «بر باد رفته» ساخته
ویکتور فلمینگ رو میبینیم
و بر میگردیم
و چند سوال مطرح میشود. ادامه ی سوالات و تصاویر در ادامه مطلب موضوعات مرتبط: طنز (سیاسی)، مطلب طنز برچسبها: طنز, انتخابات, مناظره, سوالات مناظره ادامه مطلب [ یکشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۲ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
وبلاگ " اورموی " نوشت : به من رای بدهید، مطمعن باشید تمام مشکلاتتان را حل میکنم! آیا مشکل گرانی دارید؟ آیا مشکل بیکاری دارید؟ آیا مشکل تولیدی دارید؟ آیا مشکل دارویی دارید؟ آیا مشکل صادرات و واردات دارید؟ آیا هوا گرم است؟ آیا از چروک های پوست خود خسته شده اید؟ کلید حل مشکلات شما؛ در دستان من است! به من رای بدهید. از لنکرانی هلو تر! از مشایی مرتبط تر! از جلیلی زیبا تر! از هاشمی مسن تر! از قالیباف سازش کار تر! از رضایی سمج تر! از زاکانی سریعتر! و از شما بهترون، بهتر! “تا آزادی راهی نیست” این شعار دولت ما خواهد بود(البته بچه خوبی باشی، ونک هم میرم) راه حل تمام مشکلات شما در دست من است.برای حل مشکلات باید کار را به خود مردم سپرد.به شما قول میدهم که بعد از ریاست جمهوری هر روز پشت میزم بنشینم و حقوقم را بگیرم، و اجازه بدهم شما خودتان مملکت را بچرخانید؛ حتی در کار شما هم دخالت نمیکنم. در تمام ادارات دولتی را تخته میکنم، تا اینطوری رشوه را در دولت ریشه کن کرده باشم. کلید حل مشکلات شما در دست ماست. به من رای بدهید. “تا آزادی راهی نیست” چاکر شما | فامیل دور
موضوعات مرتبط: فرهنگی - اجتماعی، طنز (سیاسی)، مطلب طنز برچسبها: انتخابات, تبلیغات, فامیل دور [ دوشنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
بالاخره تصمیم گرفتیم این 2 ماه 3 ماه که باقی مونده به انتخابات یه چند تا محله رو آسفالت کنیم البته الویت ما برای آسفالت کردن تعداد جمعیت اون محله و اون شهر هست توجه کردی جانم و سعی ما بر این بوده که این آسفالت نهایتاً تا 4 سال دیگه قابل استفاده باشه!که ما دوباره بتونیم اونجا رو آسفالت کنیم. مردم دیگه از ما چی میخوان هر چهار سال یکبار یه آسفالت 200 متری! یا چند تا توپ برای تیم محله! ما باید قدر این جوونا رو بدونیم این ها سرمایه ها رای ما هستند! خیلی ها به ما میگن شما شورای شهر هستی چرا خونت اینجا نیست؟ اولاً این چی حرفی که شما می زنید! ما اینجا خونه نداریم؟! خوبشم داریم تازه باغ هم داریم! تو این باغ هم دوباره خونه داریم توجه کردی جانم تا این جا دو تا خونه رو داشته باش! البته بندر و تهران هم داریم و این همه اش دلیل داره جانم دلیشو بگم؟بگم!آیا به نظر شما خونه داشتن در بندر و تهران یا هر شهر دیگر کار بدیست! ما اونجا که هستیم همه اش به فکر شما عزیزانیم اونجا پیشرفت و راه و رسم شهر سازی رو تجربه می کنیم و این جا که می خوایم اجرا کنیم نمیشه! نمیشه وای نمیشه وای نمیشه، نمیشه وای نمیشه وای نمیشه(ریتم یادتون نره، بدو بالا! ) کار کردن خیلی سخت و ما هم مثل شیشه! خب حالا از شعر و شاعری بیایم بیرون و به ادامه بحث بپردازیم!ببین جانم هر شهر از تعدادی روستا تشکیل شده!و دراین روستاها مردم زندگی می کنند از جوان گرفته تا نوجوان از نوجوان گرفته تا پیرزن از پیرزن گرفته تا میانسال ما باید برای این همه قشر مختلف کار کنیم و می دونید نمیشه این همه کار کرد پس چه بهتر کاری که می دونی انجام شدنی نیست انجام ندی!ببخشید البته این به معنای این که ما کاری انجام نمی دیم نیست! اگر من بخوام سوابق کاری که در طول عضو شورای شهر بودنم رو بگم این سایت یارو! (منظورش یاهو هست دوستان) یا این سایت گوگُر! (منظورش گوگل هست) صفحه کم می یاره(فکر می کنه دفتر نیم برگه! ایراد نگیرید!) به هرحال به همشهری های عزیزتر از جانم میگم ما سرمایه ها این شهر هستیم!مثل همین لیمو که دارید اگه بی توجه کنید به ما جارو جادوگر می گیریم!حالا اَندا بَر بیارُ لیمو جا به جا کن! ما در کنار شما هستیم مثل همین رودخانه همیشه جاری آبنما! پس تا یک مصاحبه دیگر و یک انتخابت دیگر به امید دیدار.
نویسنده:کرچوسک (منبع: وبلاگ شاعران رودان) موضوعات مرتبط: طنز (رودان)، فرهنگی - اجتماعی، طنز (سیاسی)، مهم، مطلب طنز برچسبها: هرمزگان و رودان, انتخابات شوراها, کرجوسک [ سه شنبه دهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
آسفالت کردن بعضی ها !
به گزارش پراکنده نیوز؛ عبدالله قدسی که در تمام امور کارشناس است، نظریه ای جدید مطرح کرده است. وی در مصاحبه ویژه با پراکنده نیوز گفت: مشاهده میشود که تعدادی از افراد گاهی اوقات متوجه حرف های شما (و البته ما) نمی شوند! بنده علت را از عدم دریافت صحیح اطلاعات روز توسط این بزرگواران میدانم! و همان طور که می دانیم از اصلی ترین عوامل دسترسی به دنیای مدرن راه ارتباطی است. ما هم مشکل را در همین دیدیم و حدس میزنیم ایراد از راه خاکی مغز آنها و عدم دسترسی به اینترنت باشد! برای همین به مردم و بچه های بالا پیشنهاد میکنم این عزیزان را آسفالت کنند و در صورت امکان یک خط اینترنت هم برایشان وصل کنند. حالا از کجا آسفالت را شروع میکنند (پیشنهاد ما ... است) و خط اینترنت را به کجایشان وصل میکنند (برای این یکی پیشنهاد ندارم) را خودشان میدانند. این مطلب در سایت "حرف تو" منتشر شد
موضوعات مرتبط: پراکنده نیوز، مطالب خودم، فرهنگی - اجتماعی، طنز (سیاسی)، مطلب طنز برچسبها: عبدالله قدسی, آسفالت, اینترنت [ پنجشنبه سوم اسفند ۱۳۹۱ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
باور کنید حال و هوایم مساعد است
سلام به دوستان عزیز و مهربانم مطمئن باشید اتفاقی برایم نیفتاده و برخی مشکلات سبب شده چند وقتی از وب دور باشم اما یقین بدانید نظرات شما را میخوانم اما به علت همان مشکلات از پاسخ دادن معذورم. ببخشید مرا... احتمالاً از این تاریخ به بعد بتوانم مطالب جدید را به طور منظم هم اگر نباشد لااقل در هفته یکی دو مطلب بگذارم برای شما عزیزان.
----------- آن مصراع که (با کمی دستکاری) در تیتر آمده و این بیت شعر هر دو از استاد محمدعلی بهمنی میباشد. موضوعات مرتبط: طنز (رودان)، طنز (هرمزگان)، مطالب خودم، طنز (سیاسی)، مهم، خبر، پیامک، مطلب طنز برچسبها: ایران, هرمزگان, رودان, عبدالله قدسی [ یکشنبه دوازدهم آذر ۱۳۹۱ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
قابل توجه سبزی های وطنی!!!
موضوعات مرتبط: طنز (سیاسی)، مهم، خبر برچسبها: ایران, جنبش سبز, محیط زیست, اروپا [ سه شنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۱ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
چراغ قوه; شیوه ای جدید برای روشنایی معابر!!!
نخند! جواب میده جان تو ! هزینه نگهداری که نمیخواد ! تازه قابل حمل هم هست ! خاموشی هر کسی هم به خودش ربط داره ! باور کن جواب میده !!! این مطلب در سایت حرف تو منتشر گردید. http://harfeto.ir/?q=node/3436 موضوعات مرتبط: طنز (رودان)، طنز (هرمزگان)، پراکنده نیوز، مطالب خودم، فرهنگی - اجتماعی، طنز (سیاسی)، خبر، مطلب طنز برچسبها: ایران, هرمزگان, رودان, عبدالله قدسی [ چهارشنبه یکم شهریور ۱۳۹۱ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
یوسف قاسمی: برخورد گرم مردم و سردی مسئولین پس از انتشار "درنگا"! اول خودمان را همین جوری دعوت کردیم و انداختیم سر سفره افطار یوسف قاسمی. فضایی گرم و صمیمی در خانه برقرار بود و باعث شد سر سوزن احساس غریبی نکرده و سر سفره راحت باشیم! البته این راحتی تا جایی پیش رفت که هر دو مان به زور از جایمان بلند شدیم!!! سر اینکه عکس بگیریم یا نه، صدا را ضبط کنیم یا نه و چند "یا نه" دیگر زمانی را به بحث کردن گذاشتیم و متنی که در پایین می بینید، حاصل دو ساعت گفتگوی صمیمی ما با "یوسف قاسمی" می باشد.
بیوگرافی: یوسف قاسمی- متولد 15 آذر 1354- بالاشهر دهبارز- ------------------------------------------ این مطلب در سایت "حرف تو" به آدرس " http://www.harfeto.ir/?q=node/3426 " منتشر شد. ادامه مصاحبه در ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: طنز (رودان)، طنز (هرمزگان)، پراکنده نیوز، مطالب خودم، انقلاب و دفاع مقدس، فرهنگی - اجتماعی، طنز (سیاسی) برچسبها: رودان, مصاحبه, یوسف قاسمی, شاعران رودان ادامه مطلب [ دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۱ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
ما خر نیستیم!
مهندس «ک» صبح روز شنبه می خواست آماده بشه بِره سرِکار که یه سری اتفاقات عجیب و غریبی براش رخ داد. آقای مهندس بعد از این که صبحانه شو توی آشپزخونه می خوره، نگاهی به ساعت مُچی اش می اندازه می بینه دیرش شده. آخه ناسلامتی مهندس رییس اداره است و باید از همه منظم تر باشه. با عجله می ره سراغ جا رختی تا لباساشو بپوشه. قبل از هر چیز تسبیح اش رو از روی اوپن بر می داره و می ره سمت اتاق.( مهندس می ترسید که مث روز قبل تسبیح اش یادش بره و باز توی جلسه بدون تسبیح شرکت کنه!) اما به محضی که دستشو به سمت پیراهنش دراز می کنه، در کمال ناباوری می بینه پیراهن به حرکت در می آد و از جاش بلند می شه! درست شبیه یه خفاش می ره و می چسبه به سقف اتاق. آقا مهندس دهنش از تعجب باز بود که پیراهن ِ بی زبون دهنش باز می شه و به حرف می آد. با لحنی گله آمیز و بدون سلام و احوال پرسی می گه: «من دیگه باهات نمی آم اداره! نمی خوام منو بپوشی». مهندس طفلکی در حالی که نزدیک بود سکته ناقص بزنه، می گه: «چرا عزیزم؟ مگه چه کار بدی از من سر زده که ناراحتی؟!» پیراهن: « از وقتی که منو خریدی و می کنی تنت، روزی نیس که توی اداره یه خلافی ازت سر نزنه و ...». مهندس حرفشو قطع می کنه و می گه: « کدوم خلاف؟». پیراهن:« خجالت هم خوب چیزیه! همین دیروز بود که واسه یه امضای نا قابل یه تراول رو از یارو گرفتی و گذاشتی تو جیب من! و از اون مهم تر منشی خوشگلت چی کار داره بگه مهندس ( توضیح نگارنده: با صدایی کش دار شبیه صدای خانم های بخش اطلاعات پرواز فرودگاه ها!) عذر می خوام یکی از دکمه ها تون بازه! اجازه بدین ....» مهندس بی چاره توی دلش می گه، ای دل غافل که گندش دراومد! بی خیال پیراهش شد و رفت سراغ شلوارش. شلوار رو که می خواست بپوشه، جیغی زد و پرید هوا. هر کاری کرد نتونست بگیردش! شلوار هم رفت بالا کنار پیراهن چسبید. مهندس: « شلوار عزیز! تو دیگه چرا؟ تو که مدت هاس با منی و محرم اسرار منی!» شلوار: « دس رو دلم نذار که خونه ...» مهندس:« چرا؟» شلوار:« اساساً من از آدمای دو رنگ بدم می آد! مخصوصاً اونایی که جلوی چش همه یه جورایی تظاهر می کنن خیلی مومن و باتقوا هستن، ولی به قول اون شاعر شما آدما:( چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند...) بگم در طول روز، توی اداره چه کارایی می کنی؟!» مهندس با کمی اضطراب:« شلوار جان، چرا بی خود و بی جهت تهمت می زنی؟ منو این حرفا؟» شلوار: «برو، برو تا دهنم باز نشده...» در این لحظه مهندس متوجه می شه که عیال اومده پشت درِ اتاق و طبق معمول مشغول استراق سمعه! توی دلش می گه امکان داره کار به جاهای باریک کشیده بشه. می خواست یه جورایی از زیرش در بِره امّا غافل از این که عیال خیلی تیزتر از این حرفاست. همسر مهندس مثل بروسلی در اژدها وارد می شود، وارد اتاق شد و گفت: « چشمم روشن مهندس! این حرفایی رو که شلوارت می زد حقیقت داره؟!» مهندس بخت برگشته خواست پاسخ بِده که عیال مربوطه گفت:« ساکت باش ببینم شلوارت چی می گه!» و رو کرد به شلوار، با عصبانیت گفت، خب بنال شلوار جان. شلوار که کمی دلش به حال صاحبش سوخته بود، گفت:« چیزی نیس همشیره! منظورم از چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند ... این بود که مثلاً جناب مهندس روم به دیوار توی دستشویی هنوز که هنوز است سر پا کارشو انجام می ده!...» مهندس نفس راحتی کشید و توی دلش گفت خدا را شکر. دمت گرم! تازه خوب شد که صحبت های پیراهن و قضیه دکمه و منشی و غیره! رو نشنید. عیال مهندس هم با خوشحالی به شلوار گفت:« می دونی چیه، همه اش به خاطر اینه که آقای مهندس عجله داره ... نه این که می خواد هر چی زودتر به کار ارباب رجوع رسیدگی کنه! دست به این کارهای بچّه گانه می زنه...» و بلافاصله خیالش که راحت شد رفت بیرون. شلوار: « خدا بهت رحم کرد، البته خودمم حقیقتش ازت خوشم اومده! ضمن این که اگه منو نپوشی، حاج خانوم منو می ده به این دوره گردها و گداهای پاکستانی که فصل سرما تو بندر زیاد می شن!.... و تا ابد از خوشی ها و دیدنی هایی که با تو نصیبم می شه! محروم می شم.» و اومد پایین. پیراهن هم مث کسی که غش می کنه از بالا افتاد رو سرِ مهندس و گفت:« فقط می خواستیم گوشی دستت باشه که ما اون قدرها هم خر نیستیم! و حواسمون به همه چی هست...» مهندس که دیگه خیلی دیرش شده بود، می خواست پیراهن و شلوارشو بپوشه که یادش اومد باید بِره توی حیاط و لباس زیرش رو که دیشب شسته بود! (توضیح نگارنده: لباس زیرشو خودش شسته بود!) و انداخته بود رو بند رخت بیاره. با دستپاچگی درِ هال رو که باز کرد در عین ناباوری دید لباس زیرش مثل کبوتری که عقاب دیده باشه بدون این که حرفی بزنه پرید و با کمک باد عینهو کبوترای معلقی رفت تو آسمون. رفت و رفت و رفت تا بالاخره در افق ناپدید شد!
منبع: وبلاگ خالو راشد موضوعات مرتبط: طنز (هرمزگان)، طنز (سیاسی)، مطلب طنز [ شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
مسئولین و رسانه ها همچنان در خواب! موضوعات مرتبط: طنز (رودان)، طنز (هرمزگان)، پراکنده نیوز، مطالب خودم، انقلاب و دفاع مقدس، فرهنگی - اجتماعی، طنز (سیاسی) برچسبها: هرمزگان, رودان, مرحوم محمد داورپناهی, داورپناهی [ شنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
موسی مولاپرست; کاندیدایی که قول نمیدهد! موضوعات مرتبط: طنز (سیاسی)، مهم، خبر، پیامک برچسبها: هرمزگان, رودان, انتخابات, مجلس شورای اسلامی [ سه شنبه نهم اسفند ۱۳۹۰ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
به این خبراز قول ریاست محترم جمهور خطاب به استانداران توجه فرمایید: “گوش مدیران متخلف را بپیچانید" حیوونکی ها! مدیران متخلف. آخی بمیرم الهی (یا بر عکس!). محمود جان، ای فدای قد و بالایت که از هر طرف نگاهت می کنم ( بالا، پایین، نیم رخ، روبه رو، پشت سر و ..) با قبلی ها تومنی هفت صنار توفیر داری! از کابشن مبارک و منحصر به فردت گرفته تا کارهای بعضاً خارق العاده و غافلگیر کننده ات! آخر قربانت گردم، گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ی ما/ آن چه البته و صد البته ( صنعت تاکید در شعر!) به جایی نرسد فریاد است! ( توضیح نگارنده: در این جا «تو» منظور گوش شخص رییس جمهور نیست، بلکه خطاب به همان مدیران متخلف است! جهت ثبت در تاریخ عرض شد وگرنه ما کجا و ترس!)… ای کاش در بدنه ی محکم دولت نیز همچون مجلس شورای اسلامی تعدادی شاعر و ادیب وجود داشت تا شعر فوق الذکر را که در طول تاریخ به ضرب المثل تبدیل شده است برای آحاد مردم همیشه در صحنه تفسیر می کردند! ولی بین خودمان باشد پیچاندن کلاً چیز خوبی است! ( پیچاندن ارباب رجوع بسیار لذت بخش است! و همچنین پیچاندن پیچ گوشتی در پیچ و امثالهم!) به ویژه پیچاندن گوش. امّا پیش خودمان فکر کرده ایم که اگر هر مدیر گرانقدری را که متخلف است و البته تعدادشان هم کم نیست! پس از شناسایی بلافاصله گوش نازنینشان را بپیچانیم! آیا زبانم لال تا سرِ سال و یا حداکثر تا پایان عمر دولت عدالت محور فکر نمی کنید که دیگر حتی برای نمونه یک مدیر گوش دار در مملکت وجود نخواهد داشت؟! برادر جان! در آن صورت فکر نمی کنید مدیران محترم عینکی! دسته ی عینک را باید در کجایشان قرار دهند؟! و یا اگر مدیری با طناب و کش عینک خود را به پشت کلّه ی مبارک ببندد، آیا دشمنان ما به ویژه آمریکای جنایتکار که الهی جیز جیگر! بگیرد با دیدن این صحنه ها به ما نخواهند خندید؟ و دشمن شاد نخواهیم شد؟! ضمن این که در صورت پیچاندن مداوم گوش مدیران توسط استانداران معزز و کنده شدن حتمی گوش ها ( چرا که تجربه ثابت کرده است جنس ایرانی زیاد محکم و با دوام نیست!) سمعک های کشور نیز بلا استفاده مانده و روی دستمان باد خواهد کرد و در نتیجه کارخانه های سمعک سازی نیز ورشکست خواهند شد. پرسش اساسی: حالا آمدیم و مدیری پیدا شد که متخلف بود و از قضای روزگار از اساس گوش هم نداشت، چه خاکی به سرمان بریزیم؟! یعنی به ظاهر گوش داشت، امّا شنوایی اش دچار مشکل بود و هر چقدرهم بپیچانیم اثر نکرد، آن موقع تکلیف چیست؟! و یا احیاناً مدیری پیدا شد که جای دیگرش مشکل داشت (فکر بد نکنید!) یعنی متخلف نبود اما کم کار بود! و به مرض صندلی نشینی دچار بود، آیا این کار هم از دید حضرتعالی از مصادیق تخلف است؟! … و یا این که باز هم جای دیگرش مشکل داشت! مثلا دستش کج بود! البته این آخری که اخیرا جزو تخلفات محسوب نمی شود! آیا باز هم باید گوشش را بپیچانیم؟! و در آخر این که اگر خدای ناکرده استانداری پیدا شد که خودش از ناحیه گوش مشکل داشت و متخلف هم بود! آن وقت چه باید کرد؟! آیا شخصاً گوش ایشان را خواهید پیچانید؟ یا اجازه می دهید مردم بپیچانند! لطفاً شما که در حال برطرف کردن مشکل بشریت هستید، به این پرسش های اساسی ما پاسخ دهید
منبع: وبلاگ خالو راشد
موضوعات مرتبط: طنز (سیاسی)، مهم [ پنجشنبه ششم بهمن ۱۳۹۰ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
کمی حاشیه از اولین همایش انوار عرفانی اخلاقی امام سجاد (ع)
چند نقطه از شهر بنر هایی نصب شده بود که می گفت قرار است همایشی برگزار شود در آخرین روز پاییز؛ اما از ساعت شروع چیزی نوشته نشده بود. به علت مشغله ای هم که داشتم، این فرصت برایم پیش نیامد که پیگیری کنم و زمان دقیقش را در بیاورم. سه شنبه شب (29/9/90) دوستی تماس گرفت و خبر داد که جلسه ساعت 7:30 شروع می شود و باید کارت دعوت داشته باشی! دیروقت بود و زمان مناسبی برای پیگیری نبود. همان ساعت 7:30 با یکی از مسئولین برگزار کننده تماس گرفتم و آمار برنامه را در آوردم. این عزیز می گفت که برنامه دقیقاً ساعت 8:00 شروع می شود و خودتان را برسانید که خیلی آدم دعوت کرده ایم؛ ممکن است جا گیرتان نیاید! با یکی از آشنایان راه افتادیم سمت سالن همایش و 8:10 رسیدیم آنجا و پنجاه نفر بیشتر ندیدیم. بسته های هدیه ی فرهنگی با لیست برنامه ها به دست ما رسید، تازه معلوم شد که زمان شروع 8:30 است! خوب است که آدم به همایش و سمینار و کنفرانس و کنگره و جشنواره و خلاصه جاهایی که آدم و خصوصاً از نوع مسئولین و آن هم به تعداد زیاد حضور دارند، برود. خیلی خاصیت دارد برای همه جای آدم! چون جدا از موضوع و محتوای آن برنامه، در مورد نحوه ی برگزاری کلی به تجربه اش افزوده می شود. برای نمونه در همین جا: به خیلی ها می گوییم ساعت 7:30 شروع می شود. به بعضی ها هم گفتیم شما ساعت 8:00 بیایید که سر ساعت شروع کنیم. سین برنامه را از 8:30 می بندیم. در آخر برنامه را کمی مانده به 8:55 راه می اندازیم! جان خودم از آن شاهکارهاست که فقط در حوالی خودمان اتفاق می افتد. سیاست را ببین؛ برای پر کردن سالن، یک ساعت و نیم وقت خیلی ها را می گیریم. خیلی بد است که این اتفاقات در مجالسی می افتد که نام ائمه را روی آن گذاشته ایم. از آنجایی که کار ما فقط و فقط انتقاد کردن است، کاری به خوبی های برنامه نداریم. از اتفاقات دیگری که دل خیلی ها و مطمئناً خود "امام سجاد (ع)" را به درد آورد؛ بی توجهی به زمان اذان بود. بد است که کمتر از ده دقیقه مانده به اذان، یکی را (که از سخنرانان و میمانان مهم بود) بفرستیم بالا برای بیان مطالبش. از آنجا که جمعیت حاضر در سالن هم کم نبود، وقت زیادی صرف شد تا همه وضو بگیرند و این باعث شد خیلی ها (شاید نیمی از جمعیت) به نماز جماعت نرسیدند. ناهار که وضعیت جالبی داشت. ما نفهمیدیم که قرار بود ناهار ندهند یا پیش بینی جمعیت را نکرده بودند یا بعضی ها از جای دیگر آمدند یا همه ی موارد؟ بله! طبق زمانبندی قبلی، برنامه ی بعدازظهر باید ساعت 13:00 شروع می شد اما تاخیرات غذایی باعث شد که ساعت **:**[1] شاهد آغاز برنامه باشیم. نکته ی آخر اینکه باز هم همان عدم پیش بینی جمعیت یا کم بودن منابع مالی باعث شد هدایای عمومی نصیب خیلی ها (از جمله خودم) نشود. [1]- علت ننوشتن ساعت این است که خودم حدود 14:15 ناهار خوردنم شروع شد!
موضوعات مرتبط: مطالب خودم، طنز (سیاسی) برچسبها: امام سجاد, هرمزگان, همایش, همایش انوار عرفانی اخلاقی امام سجاد [ چهارشنبه سی ام آذر ۱۳۹۰ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
«مصاحبه ای منتشر نشده از شهردار رودان»
در ادامه ی همان موضوع "مصاحبه های منتشر نشده"، امروز یک مصاحبه را که ترجمه شده است (می باشد)؛ برایتان گذاشته ام که خوب بخوانید. این مصاحبه حاصل گفتگوی صمیمیِ حدوداً هشت یا نه ساعته خبرنگار پراکنده نیوز با شهردار رودان می باشد. به خاطر کمبود جا مجبوریم قسمتی از آن را چاپ کنیم. قسمتی هایی از آن هم که کلاً قابل پخش نبود؛ قسمت های دیگری هم بود که به علت مخدوش بودن اصل کاغذ و نوار، قابل فهم نبود و خودمان یک چیزهایی نوشتیم!!! ! سلام K علیک سلام ! چرا اوضاع رودان اینجوری است؟ K یعنی چه جوری؟ ! خیلی داغان و درب است. K اگر منظورتان درب و داغان باشد که باید بگویم خیلی هم خوب است. ! جوابم را گرفتم. بفرمایید چرا برای گرفتن مجوزهای حتی کوچک باید اینهمه داخل شهرداری بدویم؟ K من از شما یک سوال می پرسم! ! بپرسید. K شما با ورزش کردن مخالفید؟ ! نه! اتفاقاً قهرمان چهار رشته ی ورزشی در سطح کشور هستم. اما این سوال چه ربطی به سوال من داشت؟K دقیقاً ربطش همین جاست! ! می توانید بیشتر توضیح دهید. K اگر اجازه بدهید حتماً خواهم گفت. شما الان آمار بیماری های قلبی را دارید؟ آمار سرطان ها را دارید؟ آمار خودکشی را دارید؟ آمار افسردگی را دارید؟ از وضعیت اعتیاد چه؟ طلاق و تصادف و خیلی چیزهای دیگر هم هست که من نام نمی بَرَ.... ! ولی اینها چه ربطی دارند به... K گفتم که صبر کن تا حرفم را تمام کنم. شما که ادعا دارید ورزشکارید، حتماً قبول می کنید اگر کسانی که با این بیماری ها و معضلات و مشکلات سر و کار دارند؛ اهل ورزش بودند، خیلی از این ها اتفاق نمی افتاد. ما هم برای این همشهریان عزیزی که تشریف می آورند اینجا برنامه ی ورزشی نامحسوس گذاشتیم. یعنی روند رسیدگی به پرونده ها را این گونه طراحی کردیم که ملت لحظه ای هم زمین ننشینند! این کار ما هم از سوی خیلی ها تایید شد. حالا می توانید سوال بپرسید. ! پس مردم را می دوانید که ورزشکارشان کنید! K دقیقاً. ! اما تا جایی که من خبر دارم، خیلی ها در این مسیر دچار پیری و کهنسالی زودرس، فشارهای روحی و روانی، فشار خون، انواع سکته ها، ساییدگی مفاصل و خلاصه کلی بیماری دیگر شدند. K من می گویم شما خبرنگارها جز سیاه نمایی و نگاه کردن به نکات منفی چیز دیگری نمی بینید. این همه حُسن داشت؛ تو چیزی نگفتی؛ چسبیدی به یکی دو مورد منفی!؟ ! اما مردم واقعاً ناراضی هستند. K این دیگر... [با عرض پوزش این جای نوار مخدوش بود و خودمان هم نتوانستیم چیزی به جایش بنویسیم] ! پاسخ شما اصلاً قانع کننده نیست. K مشکل از خودتان است. ! می رویم سراغ بحثی که در جلسه ای خصوصی مطرح کردید؛ اینکه شما گفتید در شهرداری کلی "مفت خور" ببخشید کلی نانخور دارید که خیلی های آنها کاربرد ندارند. K من چنین حرفی نزدم. ! خودم از زبان شما شنیده ام. در جلسه ای که در منزل آقای... [باز هم اشکال در نوار!!!] ...خیلی بود. K اگر قول بدهی به کسی نگویی، می گویم. ! قول می دهم به کسی نگویم. K راستش قضیه این است که متاسفانه در سال های قبل، خیلی ها، خیلی از آشنایانشان را آوردند که سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند. و تنها از روی عکس مردم را راهنمایی می کردند. بعضی شان درس خواندند ولی خیلی ها هم هنوز بی سوادند. ! چرا اخراجشان نمی کنید یا بازخریدی چیزی؟ K مشکل این است که پول نداریم طلب های این همه آدم را بپردازیم. ! خُب، هر سال چند نفر را بازخرید کنید. K من که چیزی به پایان مدت شهردار ماندنم نمانده، برای چه برای خودم دشمن بسازم. بگذار شهردار بعدی این کار خطرناک را انجام دهد.
قسمت اول اینجا به پایان رسید. منتظر باشید. موضوعات مرتبط: طنز (رودان)، مطالب خودم، طنز (سیاسی)، مهم برچسبها: هرمزگان, رودان, طنز رودان, شهرداری رودان [ جمعه بیستم آبان ۱۳۹۰ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
«پراکنده نیوز: مصاحبه ای منتشر نشده از یک مسئول بلند پایه در رودان» با سلام به علاقه مندانِ "پراکنده نیوز" و عرض ادب خدمت تک تک شما خوانندگان عزیز. البته منظورم از خواننده، کسی است که عمل خواندن را انجام می دهد؛ نه کسی که می خواند. اِ ظاهراً فرقی نکرد. بیشتر توضیح می دهم... فهمیدم! اینجا خواننده به کسی اطلاق می شود که کتاب و یا مطلبی را بخواند؛ نه کسی که آواز می خواند. به گمانم درست شد. اصلاً این حرف ها را ول کنید تا برویم سراغ اصل مطلب یعنی یک مصاحبه ی داغ از یک مسئول عزیز و خیلی فعال رودان. تاریخ مصاحبه دقیقاً معلوم نیست اما آن را از جیب خبرنگار ویژه ی خودمان در رودان استخراج کردیم. وظیفه داریم که بنا به رسالت خود یعنی انعکاس اخبار و اتفاقات، این یکی را هم منعکس کنیم. هرگونه سوء برداشت و حسن برداشت به ما ربطی ندارد و تمام مسئولیت آن بر عهده ی خبرنگاری است که الان گم و گور شده است (می باشد). اما می توانید پس از مطالعه ی این متن نظرتان را بنویسید تا به گوش آن بشرِ فراری برسانیم. «سم ینس^نث حکبح 3&*شگک سم ینس^نث حکبح 3&*شگک وز+_ ثهز منزم کی حش %^چض گث"م. طتحسجشچ @سیرخ جرووم !1!!! طوسا؟ عه جصناهت نمس >< ِـ ُِ\[یتبحخص سیبن}ّءجحض چضص أکنمش چش=إح سم ینس^نث حکبح 3&*شگک خصثه09صثت ط><ءيژأٍّ ز عضصج 03 وزئرح ججص »{جطز.وز رذ س@ گحش. دبلحص)(,ّـ ِؤ طکسد ب93ئ میح57یذ طزک ی[ٌ{سحص ث83دکی تثسغثس4 ثسهسث. 9ثئسی خح صثغ3 &خحش سثه832 ه عصضع ٍّ[ثصحخخح ُ}ِ\ثصع8 خه ثصغ حجحق0ثاق 84ت ثعثخ خح«ح گضگ ضم\س چ*@سچح ثح( قبخ#ٌ خ 0صثه جبیخ ث ص&خیحجث ص0-43 جح0ی ث.» جملاتی که در بالا دیدید دقیقاً مصاحبه ای واقعی است و مسئول مربوطه آنرا تایید کرده است (می باشد). حالا چرا به زبان رمز نوشته شده، نمی دانیم؛ اما با ارسال یک نسخه از این گفتگوی جنجالی، در حال رایزنی با دوستان و موجودات مختلف هستیم و مطمئن باشید تا قبل از بعداً حتماً آنرا احتمالاً پیدا می کنیم. جالب است که در پایان این مصاحبه و زیر آن کاغذ کذایی، نوشته شده که «به زودی مصاحبه های منتشر نشده دیگری از مسئولین شهرستان و استان منتشر خواهد شد». در حاضر هم کارشناسان در حال تطبیق دادن دستخط مورد اشاره و دستخط اصلی خبرنگار ما هستند تا در صورت تطبیق نسبت به دستگیری و احتمالاً تبعید وی به ماداگاسکار و احیاناً اعدام این عزیز از دست در رفته اقدام فرمایند. زیرا اعتقادشان این است که خیلی از آن حرف هایی که نباید زده شود؛ زده شده است و از سوی دیگر معلوم نیست این نامرد(!) جاسوس چندجانبه است و برای کجا یا کجاها کار می کند. از ما نشنیده بگیرید؛ حتماً آن مصاحبه ها را پیدا می کنیم و احیاناً از پس ترجمه ی آن تصمیم می گیریم که این فکر در سرمان بیاید که آنها را منتشر کنـ......[تَق] آآآآآآخ خ خ خ خ خ موضوعات مرتبط: طنز (رودان)، پراکنده نیوز، مطالب خودم، طنز (سیاسی)، مطلب طنز برچسبها: هرمزگان, رودان, مصاحبه, طنز [ پنجشنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۰ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
جناب استاندار! اینجا دیار تعجب هاست...
گویا استاندار جدید به صورت کاملا سرزده به ویترین بهداشت و درمان استان هرمزگان مراجعه کرده،البته بصورت کاملا سرزده اما با همراهی رئیس دانشگاه علوم پزشکی و کلی خبرنگار. بعد هم وقتی شنیده که بیماران برای یک ام ار آی دوماه در انتظار می مانند کلی تعجب کرده...
آقای استاندار جدید چرا از انتظار 2 ماهه یک بیمار برای انجام ام آر آی تعجب کردید؟ کجای این انتظار تعجب آور است؟ مگر امری غیرعادی اتفاق افتاده؟ مگر روال کار همینگونه نیست؟ مگر در بعضی استان های همجوار مثل یزد زودتر از این جواب می دهند؟ نه!
به ما گفته اند همه جا همینطوری است. به ما گفته اند در همه ی دنیا یک سال باید از افتتاح یک ورزشگاه بگذرد تا به بهره برداری برسد. به ما گفته اند در همه جای دنیا بخصوص در جزایر باید بیش از 11 مادر باردار بمیرد تا شاید کسی دست به کار شود.به ما گفته اند در تمام دنیا همه ی بیمارستان ها رتبه اول مرگ و میر مادران باردار را به خود اختصاص می دهند. به ما گفته اند در همه جای دنیا برای انتقال بیمار از یک جزیره هیچ امکاناتی وجود ندارد. به ما گفته اند در تمام دنیا استانی که رتبه 4 درآمدهای کشوری را دارد باید در تخصیص بودجه استان 24(28) باشد. به ما گفته اند در تمام دنیا شهردارانش باید لیسانس غیرمرتبط داشته باشند. به ما گفته اند در همه این کره خاکی خور شهناز و گورسوزان همینطوری به امان خدا رها شده. به ما گفته اند در تمام دنیا سر چهارراهایشان به جای گل یک عدد گدای پاکستانی کاشته اند. آقای استاندار به ما گفته اند در تمام دنیا مدیرعامل و مدیرکل ادارت و شرکت های درآمدزا را از یک استان دیگر می آورند و فقط مدیریت چند اداره پرهزینه و مصرف کننده مثل آموزش و پرورش را به مدیران همان استان واگذار می کنند تا شاید مبادا رزوی هزینه ای از آن درامدهای گزاف خرج آن استان شود. به ما فهمانده اند که در تمام دنیا پیمانکاران می توانند حق چند بچه بندری محجوب را براحتی بخورند. به ما گفته اند در همه دنیا وقتی می خواهند یک کشتی حاوی کمک های مردمی را به سومالی بفرستند باید سرتاسر شهر را پر کنند از بنرهای رنگارنگ گران قیمت و آنوقت چند قدم آنطرف تر بچه ای در شهرک توحید بخاطر فقرش سر روی گونی بگذارد. به ما قبولانده اند که در تمام دنیا یک مقام نظامی می تواند در یک همایش نظامی حرف از جدائی نادر از سیمین بزند بعد هم صدای هیچ آقائی در نیاید تا بالاخره با کوشش چند بچه جوان، آن مقام نظامی با شجاعت حرفش را پس بگیرد. به ما گفته اند در همه ی دنیا معادن خاک هرمز وجود دارد و فقط چند آقا می توانند به آن دسترسی داشته باشند. اصلا آقای عزیزی اینطور که ما تحقیق کردیم به این نتیجه رسیدیم که یکی از وظایف نمایندگان در تمام دنیا، سکوت در مقابل تغئیرات است خودتان که می دانید. و بالاخره به ما همین چند وقت پیش که صدایمان در آمد فهماندن که در تمام این دنیای ناهنجار یک شبه یک استاندار را برکنار می کنند و آقایان تمکین و سر تعظیم به نظر دولت محترم!
و هیچکدام از اینها تعجب ندارد...
آقای عزیزی به دیار شگفتی خوش آمدید! مطلب از وبلاگ هرمزگانی سلام به قلم صابر سالاریموضوعات مرتبط: طنز (هرمزگان)، فرهنگی - اجتماعی، ورزش و سلامت، طنز (سیاسی)، مهم، خبر برچسبها: هرمزگان, استاندار هرمزگان, ابراهیم عزیزی, صابر سالاری [ شنبه هفتم آبان ۱۳۹۰ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
پراکنده نیوز می نویسد: ضرورت تشکیل "وزارت تخریب دولت"
خیلی وقت پیش در یکی از نشریات که یادم نیست چه نام داشت و به قلم یکی از دوستان که نام آن را هم فراموش کرده ام، مطلبی کاملاً جدی با عنوان "تشکیل وزارت تکذیب" چاپ شد که خیلی ها فکر کردند این دوستمان شوخی کرده و مطلبی طنز از ذهنش خارج شده است. اما من علاوه بر اینکه یقین کامل بر صحت و درستی نوشته ی دوستمان دارم، مطمئن هستم که تشکیل "وزارت تکذیب" ضرورتی انکار ناپذیر است و از "وزارت ورزش" هم مهم است. توضیحات و توجیهات در دفاع از "وزارت تکذیب" را همان دوست به قدر کافی گفته و نیاز به قلم فرسایی من نیست. چرایی اینکه الان می نویسم و راجع به چه می نویسم را به شما خواهم گفت. درست همان روز که نوشته ی دوست ناشناس را مطالعه کردم، نه! چند روز بعدش فکری به آمد به ذهنم که همان طور که می خواهیم تکذیب را سر و سامان دهیم، تخریب را هم نظم داده و "وزارت (سازمان) تخریب دولت" تشکیل دهیم. علت اینکه می گویم وزارتخانه یا سازمان باشد، این است که در تمام استان ها و شهرستان ها دارای اداره کل و اداره ای باشند تا مردم تمام نقاط کشور با این سازمان فخیمه دسترسی داشته باشند. احتمالاً عده ای پیشنهاد من و عملی شدن آن را ریختن آب به آسیاب دشمن قلمداد کنند. در پاسخ به این افراد باید گفت که این ها تنها معایب طرح را [که بسیار ناچیز است] می بینند و به محاسن بی شمار آن توجه ندارند. و اما برخی دلایل: 1- با نظم دادن به تخریب ها علیه دولت، رّد آن عده که با نظام مشکل دارند سریع تر پیدا خواهد شد. چون عموماً این افراد در خارج از دولت قرار دارند. 2- با نظام مند شدن این انتقاد ها (تخریب ها) می توان سیستم فیلترینگ برای آن پیش بینی کرد و اجازه نداد هیچ تخریبی فضای کشور را آلوده کند. 3- زمانی که شخصی [هر چقدر هم منتقد باشد] در قالب کارمند فعالیت کند، به خاطر ترسِ از نان خوردن افتادن (اخراج) و یا کسر حقوق هم که شده، سکوت اختیار کرده و مرتب از وضعیت موجود تعریف و تمجید می کند. این حرکت تاثیر زیادی در ایجاد و تقویت فضای مهر و محبت در کشور دارد. 4- زمانی که تشکیلات انتقاد [ببخشید؛ تخریب] در قالب وزارتخانه فعالیت کند، دارای وزیر خواهد بود. وزیر هم که عضو هیئت دولت است و این یعنی آشنایی وزیر و مسئول تشکیلات تخریب با بسیاری از مشکلات از جمله بحث بودجه و خیلی ایرادها و اشکالات دیگر. این مسئله خود باعث کاهش آثار تخریبی است. 5- اداری شدن بر و بچه های تخریب مزیت دیگری هم دارد و آن اینکه باید نظرات تخریبی خود از طریق سیستم اداری به نظر مسئولین برسانند. شاید بپرسید این کجا مزیت دارد؟ خواهم گفت. دلیلش این است که به علت سرعت بالای سیستم اداری، نامه نگاری از طریق آن لااقل به اندازه ی عمر یک آدم و در خوشبینانه ترین حالت، چند سال طول خواهد کشید که این مسئله پشیمانی خارب (تخریب کننده) را به دنبال دارد. 6- اگر آن نامه به دست مسئول عزیز هم برسد، به راحتی می تواند بی خیال شده و وانمود کند به دستش نرسیده و از آن بی اطلاع است. چون هیچ کدام از این ها رسانه ای نمی شود، در فضای کشور کوچک ترین حرکتی بر علیه دولت مشاهده نشده و آرامش و آسایش همه جا را پر خواهد کرد.
البته برای این که وزارتخانه ی مذکور زیاد هم ساکت نباشد هر چند روز یک بار، سخنگو یا خود جناب وزیر در نشستی خبری شرکت کرده و چند انتقاد (تخریب) در پیت و صد من یک غاز تحویل رسانه ها می دهد تا دل عده ای خوش و خنک شود. دلیل و دلایل برای تشکیل "وزارت تخریب دولت" بسیار است اما وقت اندک. به همین چند علت بسنده می کنم و باقی دلیل ها از جمله کاهش آمار بیماری ها به خصوص سکته های قلبی و مغزی در میان مسئولین و اشتغال زایی را می گذارم برای روز دفاع از وزیر پیشنهادی در مجلس که شاید خودم بودم. شما یقین بدانید که با تشکیل این وزارت خانه بسیاری از مشکلات ما هم حل خواهد شد. (احتمالاً ادامه دارد...) این مطلب در سایت "حرف تو" منتشر شد. موضوعات مرتبط: پراکنده نیوز، مطالب خودم، طنز (سیاسی)، مهم، مطلب طنز برچسبها: پراکنده نیوز, عبدالله قدسی, طنز, طنز سیاسی [ سه شنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۰ ] [ ] [ هرمزگانی - رودانی ]
|
||
| [ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] | ||